کد مطلب:39186
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:27
راجع به قضا و قدر از نظر مذهب ما شيعيان بيان بفرماييد.
قضا به معني حكم، قطع و فيصله دادن است، و قدر به معني اندازه و تعيين است.
تقدير دو نوع است، تقدير علمي و تقدير عيني.
تقدير علمي : آگاهي از ويژگيها و مشخصات و آثار يك پديده و علم بر كانال پيدايش آن.
تقدير عيني : تعيين ويژگيهاي خاص يك پديده و مشخص نمودن مجراي وجود و تحقّق آن.
حوادث جهان از آن جهت كه حدود و اندازه و موقعيّت مكاني، زماني آنها تعيين شده، مقدّر به تقدير الهي مي باشد. بطور كلي دربارة حوادثي كه در جهان واقع مي شود، سه گونه مي توان نظر داد :
1.حوادث با گذشتة خود هيچ ارتباطي ندارند، هر حادثه اي در هر زمان كه واقع مي شود نه اصل وجود آن به امور قبلي مربوط و متكي است و نه خصوصيّت و شكل و مختصات زماني، مكاني و اندازه و حدود آن مربوط به گذشته است، و در گذشته تعيين شده است. با اين فرض : سرنوشت معني ندارد. مطابق اين اصل بايد حوادث را با اتفاق و به صورت غير علمي توجيه كنيم.
2. نظر ديگر اينكه براي هر حادثه علّت قائل شويم، ولي نظام اسباب و مسبّبات را و اينكه هر علّتي معلولي خاص ايجاب ميكند، و هر معلولي از علتي معين امكان صدور دارد، منكر شويم و چنين بپنداريم كه درهمة عالم يك علت بيشتر وجود ندارد، و همة حوادث مستقيماً و بلاواسطه از او صادر مي شود. در اين صورت بايد قبول كنم كه عاملي غير از خدا وجود ندارد و علم حق در ازل تعلّق گرفته كه فلان حادثه در فلان وقت وجود پيدا كند و قهراً آن حادثه در آن وقت وجود پيدا خواهد كرد، و هيچ چيز ديگري هم نمي تواند در آن حادثه تأثيرگذار
باشد. اين نظريه همان مفهوم جبر و سرنوشت جبري است كه اگر در فرد يا قومي پيدا شود، زندگي آنها را تباه مي كند. اين نظر، گذشته از مفاسد عملي و اجتماعي كه دارد منطقاً محكوم و مردود است، و از نظر براهين فلسفي و عقلي هم ترديدي در بطلان اين نظر نيست، نظام اسباب و مسبّبات و رابطة علّي و معلولي بين حوادث غير قابل انكار است، نه تنها علوم طبيعي و مشاهدات حسّي و تجربي بر نظام اسباب ومسبّبات دلالت مي كند در فلسفة الهي متقنترين براهين، بر اين مطلب اقامه شده است، قرآن كريم هم اصل عليّت عمومي و نظام اسباب و مسبّبات را تأييد كرده است.
3. نظر سوم اينكه اصل عليّت عمومي و نظام اسباب و مسبّبات بر جهان و جميع وقايع و حوادث جهان حكمفرماست. هر حادثي ضرورت و قطعيّت وجود خود را و همچنين شكل و خصوصيّت زماني و مكاني و ساير خصوصيّات وجودي خود را علل متقدمة خود كسب كرده است. طبق اين نظريه كه نظر شيعه است، بشر هميشه خود را سرچهارراههايي مي بيند و هيچ گونه اجباري ندارد كه فقط يكي از آنها را انتخاب كند. انتخاب يكي از آنها به نظر و فكر و اراده شخصي او مربوط است. يعني طرز فكر و انتخاب او است كه يك راه خاص را معين مي كند. اينجاست كه پاي شخصيّت و صفات اخلاقي، روحي و سوابق تربيتي، موروثي و ميزان عقل و دورانديشي بشر به ميان مي آيد.
مطلب ديگر اينكه قضا بر مرحلة حتميّت وقوع فعل اطلاق مي شود و قابل تغيير و دگرگوني نيست، بر خلاف قدر كه حاكي از مرحلة آمادگي و پيدايش مقدّمات يك پديده است. مي توان قدر را بر قدري ديگري تبديل كرد. عواملي مانند دعا، صدقه، نيكي به پدر و مادر و صلة ارحام مي تواند در سرنوشت انسان و تبديل شدن قدر الهي به چيز ديگر نقش داشته باشد. مثلاً كسي كه در قدر او (يعني در لوح محو و اثبات) برايش نقش بسته كه در اين سال مي ميرد و اين مسأله هنوز به عنوان قضاي الهي براي او تعلّق نگرفته است، مي تواند با صدقه و صلةرحم به عمر خود اضافه كند و مسأله مرگ در اين سال را از لوح محو و اثبات، محو كند و سرنوشت خود را تغيير دهد.
منابع و مآخذ :
* آموزش عقايد، آقاي غرويان
انسان و سرنوشت، شهيد مطهري
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.